هر کو سلطان حقیقت بر وی غلبه گرفت تا از اغیار هیچ نبیند -نه عین نه اثر- وی را گویند از خلق فانی شد.
و فناء او از نفسش و از خَلق بوَد.
الرسالة القشیریة، ص 108.
ینی چی؟
ها فمیدم دوباره که خوندم
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست...
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنمهر جا نشینم خرمم، هرجا روم در گلشنم
ینی چی؟
ها فمیدم دوباره که خوندم
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست...
تا من بدیدم روی تو ای ماه و شمع روشنم
هر جا نشینم خرمم، هرجا روم در گلشنم