شطحیات

شطحیات

بزن این زخمه اگر چند، در این کاسه تنبور نمانده است صدایی....
شطحیات

شطحیات

بزن این زخمه اگر چند، در این کاسه تنبور نمانده است صدایی....

شغالی که رود پنجه زند با ضرغام! :)

از سریال منتفرم؛ مصداق بارز "بی چون و چرا با من بیا".


تکلیف سریال های صدا و سیمای «میلی» که معلوم است. اصلا سریال نیست به معنای آیین نامه ای. کلاژی است از حوادث  بی ربط، مضحک و بعضا خارق العاده. یک موضوع وسط است و هزار و یک اتفاق نامربوط دور و برش. هر کجا به تنگ آید، جفنگ آید. قسمت دهم را می توان جای پنجم نشاند و جَرّ الکلام...


سریال های خارجی هم گر چه خوش ساخت ترند و پر شده اند از تکنیک ها و صنایع چشم نواز، اما به صورت کاملا نامردی! و بدون هیچ نشانه مکفی، مخاطب بدبخت ول می شود لای یک تو در توی هزار معما!


پس از نوشت: هر چقدر این جعبه جادو کمتر "وَنگ" بزند ذهن ها راحتتر است. نه تحلیل اینتلکچوالهای بیست و سی خواستیم نه جیغ های هنری حامدک زمانی!