شطحیات

شطحیات

بزن این زخمه اگر چند، در این کاسه تنبور نمانده است صدایی....
شطحیات

شطحیات

بزن این زخمه اگر چند، در این کاسه تنبور نمانده است صدایی....

وقتی که کسی منتظر آمدنت نیست ...


4خواهر بزرگتر از خود داشتم. 4 مادر علی البدل!! موقع ورود هر کدام به جامعه ، مادرم مقنعه مشکیشان را درست می کرد و می گفت : دخترکم! مراقب دزدهای عفافت باش!

و تمام این مدت پدرم نگاهی خیره و معنی دار داشت؛ و من نمی فهمیدم این نگاه چه معنی داشت...

سالها گذشت ...تا نوبت به من رسید و وارد جنگل انسانی شدم .

حالا که مدیدی است لای گرگها می رقصم، می توانم نگاه پدرم را تفسیر کنم.

شاید اگر پدرم در لحظه شروع زندگی من در این جنگل خوش نقش!! بود می گفت: پسرم! مراقب بقچه کوچک احساس و غرورت باش!

این برق نجابت که تو همراه خود می بری، چشم کفتارها را خیره خواهد کرد.

مراقب بکارت روحت باش!


نظرات 3 + ارسال نظر
پری+سا یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:52 ب.ظ

روح باکره سراغ ندارم!

حسین چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 10:03 ب.ظ http://www.mhpedu.blogsky.com

جامعه همان است که تو میخواهی.
و این یعنی تو با حضورت جامعه را تغییر میدهی.

مهم نیست! یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:18 ق.ظ

نگاه که هرزه باشد...

حجاب هم داشته باشی آن جور که می خواهند تو را تصور می کنند...

پس فکری به حال مغز های بیمار کنیم...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد