برای بعضیا خوشبختی ، زنی است با سینه های درشت . درشت به اندازه ای که همه حقارت های زندگیشونو بپوشونه . بعضیا خیلی خوشبختن .
برای بعضیا خوشبختی ، رانندگی تو پلید آباد تهرونه. اونم بعد از یه روز سخت کاری، به امید اینکه یه شماره جدید به گنداب دفترچه زندگیشون اضافه شه . بعضیا خیلی خوشبختن .
برای بعضیا بدبختی، فکر کردن و فهمیدنه؛ که مثل سوت ممتد و زجر آور قطار مرگ میمونه. حتی افیون هم نمیتونه برای چند لحظه این پروسه چندش آوره ((درک کردنو)) متوقف کنه . بعضیا خیلی بدبختن .
برای بعضیا خوشبختی، زندگی کردن تو اوج بدبختیه . بعضیا خیلی خوشبختن .
برای بعضیا بدبختی، زندگی کردن تو اوج خوشبختیه. بعضیا خیلی بدبختن .
ربّ یسّر و لا تعسّر.....